حالا که بر می گرديم، چراغ های روشن بيش تری از وقتی که می آمديم، می بينم.
چراغ های ماشين ها، چراغ های اتوبان، چراغ های شهر، چراغ های نوک کوه، و چراغ های آسمان.
حالا، از اولين صندلی اين اتوبوس که من نشسته ام، تا تمام آن چه که می خواهم بگويم راه زيادی نيست؛ و راه زيادی هست.
راه را ادامه می دهيم.
از کودکی تماشا کردن چراغ ها در شب را دوست داشتم. برايم ياد آور پشت بام های کويری مادر بزرگ، و مسافرت های شبانه است. هنوز هم تماشا کردن شب را با چراغ يا بی چراغ دوست دارم...اصلاً من هنوز هم تماشا کردن را دوست دارم.
تماشا کن! دارم تماشا می کنم.
2 Comments:
Very pretty design! Keep up the good work. Thanks.
»
By Anonymous, at Saturday, August 12, 2006 2:09:00 PM
I say briefly: Best! Useful information. Good job guys.
»
By Anonymous, at Thursday, August 17, 2006 7:02:00 PM
Post a Comment
<< Home