I feel it bubblin' up!

Tuesday, May 24, 2005


امروز باز من زنده شدم ، درست حسابی ، امشب پياده روی کرديم ستودنی ، به ياد ماندنی ،
دوست شديم ، دوست داشتنی ،
...
سپاس همه ی هستی را که هست تا ما باشيم و بشويم ، سپاس تو را و مرا ، و سپاس لحظات خوبی
را که امشب داشتيم ، هر چند کوتاه ،
...
من حالا آرامم ، اما به قول شريف در برزخ سير می کنم ، يا به قول دوستی ستند-بای هستم ،
اما نور تازه اي را می بينم ، که آن به شدت آرامم می کند ، و به شدت آرام را از من می گيرد ،
نور تازه ، دوست تازه ، لحظه ی تازه ، تازه ی تازه ، اين ها همه عاليست ، اما اين جا انگار کسی هست که
ما را تحويل نمی گيرد ،
...

5 Comments:

Post a Comment

<< Home