با آدم های ديگه حرف نميزنی،اما با خودت خيلی.مگه فقط تويی که حق داری حرف های خودت رو بشنوی؟ البته اين سؤاله،جوابش هم يا آره است يا نه.اما ميدونی،نه،ولش کن،نميگم،ببين چه مزه اي داره،اما نه ميگم،دوست داری بری يه جای دور؟فکر کنم اگر دوست داشته باشی حتماً رفتی يا الان اونجايی،واقعاً که تخيلت فوق العاده قويه.
به خودش ميگه:وای،من اولی کسيم که اينجا بوده،آره اين عاليه،اما اونجا کجاست؟
آدم هميشه به تنهايی نياز داره،همون طور که تنهايی به اون،وگر نه تنهايی هم تنها ميشد.
ميدونی اصلاً الکی نيست که آسمون(معمولاً)بيشتر از يک ستاره داره،يا خورشيد هست ماه هم هست، اينا ممکنه شاعرانه به نظر برسه،اما بعضی از شعر ها واقعی هم هستند.
روشن شو،چون ميتونی،چون هستی.
به خودش ميگه:وای،من اولی کسيم که اينجا بوده،آره اين عاليه،اما اونجا کجاست؟
آدم هميشه به تنهايی نياز داره،همون طور که تنهايی به اون،وگر نه تنهايی هم تنها ميشد.
ميدونی اصلاً الکی نيست که آسمون(معمولاً)بيشتر از يک ستاره داره،يا خورشيد هست ماه هم هست، اينا ممکنه شاعرانه به نظر برسه،اما بعضی از شعر ها واقعی هم هستند.
روشن شو،چون ميتونی،چون هستی.
2 Comments:
salam
range tanhayee sepide amma man aslan doosesh nadaram , chon too tanhayeeham dige be zendegi fekr nemikonam ---> margo tarjih midam !
By Anonymous, at Wednesday, May 18, 2005 7:58:00 PM
این اهورایی نبرد باور است
پشت ما خورشید روز خاور است
چشم بگشا جایگاه خویش بین
تا شوی در روزگاران پیشبین
By Anonymous, at Friday, June 03, 2005 2:03:00 AM
Post a Comment
<< Home